- اعتراض کردن(مُ ءَ مَ)
عیب کسی کردن. و انگشت به چیزی نهادن و گذاشتن و انگشت به در چیزی کردن و حجت گرفتن و حرف در کار کسی کردن و ناخن زدن و ناخن یکدیگر زدن و ناخن بهم زدن از مترادفات آن باشد. (آنندراج). انگشت بر چیزی نهادن و گذاشتن. عیب گرفتن. حرف در کارکسی کردن. ناخن زدن. ناخن یکدیگر زدن. ناخن بهم زدن و نیز کنایه از فتنه و شورش انگیختن است. و از مترادفات آن است: رو گردانیدن. دامن کشیدن. سر پیچیدن. سر باززدن. برشکستن. سر بازکردن. سر کشیدن. سر وازدن از چیزی. شانه گردانی. شانه کردن. شانه خالی کردن. نیزاز بهانه کردن. طرح گرفتن بر. (یادداشت مؤلف) : اما میدانم که مر این پادشاهی را بدو نگذارندو بر رایهای من اعتراض کنند. (تاریخ بیهقی ص 600).
چون بیاید به از تویی بسخن
گرچه به دانی اعتراض مکن.
سعدی.
مدعی در این بیت بر قول من اعتراض کرد. (گلستان).
مرا برندی و عشق آن فضول عیب کند
که اعتراض بر اسرار علم غیب کند.
حافظ (از ارمغان آصفی).
چون بیاید به از تویی بسخن
گرچه به دانی اعتراض مکن.
سعدی.
مدعی در این بیت بر قول من اعتراض کرد. (گلستان).
مرا برندی و عشق آن فضول عیب کند
که اعتراض بر اسرار علم غیب کند.
حافظ (از ارمغان آصفی).
